کارآفرینی سازمانی یا سازمان کارآفرین؟

کارآفرینی سازمانی یا سازمان کارآفرین؟

زمان مطالعه: 6 دقیقه

کارآفرینی سازمانی از موضوعات مهمی است که نقش مهمی در پویایی کسب‌وکارهای کوچک و متوسط دارد. برای دستیابی به سازمان کارآفرین باید دیدگاه ارائه نوآوری و خلاقیت در تمامی واحدهای نهادینه شود. نباید فراموش کنیم که حرکت به سمت کارآفرینی برای موفقیت در دنیای در حال تغییر امروز بسیار مهم است و امروزه کارآفرینی یکی از ابزارهای توسعه محسوب می شود، زیرا افراد کارآفرین زمینه موفقیت را فراهم می کنند.

منظور از کارآفرینی سازمانی چیست؟

کارآفرینی سازمانی
کارآفرینی سازمانی

با توجه به رشد سریع رقبای جدید و بروز بی‌اعتمادی به روش‌های سنتی، نیاز به کارآفرینی در سازمان احساس می‌شود. در این راستا، وظیفه سازمان‌های پویا، کشف و پرورش افراد خلاق و کارآفرین است. هر سازمانی برای پرورش افراد خلاق و نوآور نیازمند ساختار مناسب و افراد کارآفرین است. کارآفرینی سازمانی فرآیندی در کارآفرینی است که سازمان طی می‌کند و در سازمان اتفاق می‌افتد تا همه کارکنان بتوانند در نقش کارآفرین انجام وظیفه کنند.

هدف کارآفرینی سازمانی این است که تمام فعالیت‌های فردی یا گروهی به‌طور مستمر، سریع و راحت در سازمان مرکزی به ثمر برسد. این مفهوم انقلابی است در تلاش برای تغییر و نوسازی سیستم درون سازمانی. در واقع هنگامی که فعالیت کارآفرینی توسط فرد یا گروه کارآفرین در داخل یک سازمان انجام بگیرد، به آن کارآفرینی سازمانی گویند.

مزایای کارآفرینی سازمانی

مزایای کارآفرینی سازمانی

کارآفرینی سازمانی نقش مهمی در پویایی کسب‌وکارها دارد. هر سازمان کارآفرین مزایایی را ایجاد می‌کند:

  • نوآوری: با تشویق کارکنان به تفکر خلاق، ریسک کردن و کشف ایده‌های جدید، فرهنگ نوآوری را تقویت می‌کند. این منجر به توسعه محصولات، خدمات یا فرآیندهای جدید می شود و سازمان را رقابتی نگه می‌دارد؛
  • رشد بلندمدت: کارآفرینی سازمانی ذهنیتی را در جهت رشد پایدار پرورش می‌دهد. با کاوش مداوم راه‌ها و بازارهای جدید، شرکت‌ها دامنه دسترسی خود را گسترش می‌دهند و به‌طور بالقوه جریان‌های درآمدی جدیدی را کشف می‌کنند؛
  • سازگاری و تاب‌آوری: کارآفرینی سازمانی، شرکت‌ها را قادر می‌سازد تا سریع‌تر با تغییرات بازار یا صنعت سازگار شوند. کارآفرینی به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد که استراتژی‌های خود را تغییر دهند، وارد بازارهای جدید شوند یا در پاسخ به روندها یا چالش‌های نوظهور، مسیر را به سرعت تغییر دهند.
    در واقع چنین سازمان‌هایی تمایل دارند در مواجهه با ناملایمات انعطاف پذیرتر باشند. ذهنیت کارآفرینی به آن‌ها کمک می‌کند تا با توانایی سازگاری که دارند از شرایط سخت عبور کنند؛
  • مشارکت کارکنان: تشویق رفتار کارآفرینانه در سازمان باعث ایجاد انگیزه در کارکنان می‌شود. این امر به آن‌ها قدرت می‌دهد تا مالکیت خود را در دست بگیرند، در کارشان مشارکت بیش‌تری داشته باشند، و ایده‌های نوآورانه را به اشتراک بگذارند، که منجر به رضایت شغلی بالاتر می‌شود؛
  • مزیت رقابتی: شرکت‌هایی که کارآفرینی سازمانی را انجام می‌دهند اغلب از رقبا جلوتر می‌مانند. آن‌ها چابک‌تر و پاسخگوتر هستند و می توانند فرصت‌ها را قبل از دیگران شناسایی و از آن‌ها استفاده کنند؛
  • مدیریت ریسک: در حالی که کارآفرینی مستلزم ریسک‌پذیری است، ارزیابی ریسک و مدیریت حساب شده را نیز تشویق می‌کند. سازمان‌ها می‌توانند هم‌زمان با پیگیری فرصت‌های جدید، ریسک‌ها را به‌طور مؤثرتری ارزیابی و کاهش دهند.

انواع کارآفرینی سازمانی

انواع کارآفرینی در سازمان

اهمیت شناخت انواع کارآفرینی در یک مدل خاص آن، به این دلیل است که بدانیم که در چه موقعیت‌هایی از زندگی به کار می‌آید و کارآفرینی سازمانی هم از این قایده مستثنی نیست. همچنین برای پاسخ به این سوال که دقیقا سازمان کارآفرین چیست، می‌توان به انواع کارآفرینی سازمانی رجوع کرد.

  • کارآفرینی تقلیدی: به معنای گرفتن ایده از یک فرد، محصول یا استارتاپ و تبدیل آن به محصول یا خدمات با ارزشی برای مشتریان است. در واقع در این حالت ایده‌های بکر و خلاق دیگران در نظر گرفته می‌شود، اما توسعه و تجاری ساختن آن‌ها توسط سازمان صورت می‌گیرد؛
  • کارآفرینی اداری: در آن شرکت برای افرایش و تشویق نوآوری، اقدام به تعریف پروژه‌های R&D می‌کند. در این رویکرد افراد حاضر در واحد تحقیق و توسعه بخشی از فرایند نوآوری را اجرا می‌کنند، بقیه فرایند اما توسط سایر واحد سازمان‌ها (بازاریابی، تولید و مالی) انجام خواهد شد؛
  • کارآفرینی سازمانی اکتسابی: دراین مدل، هدف معمولا فرصت‌های برون‌سازمانی می‌باشد. در واقع به جای گسترش ایده‌ها در درون سازمان، هدف اکتساب توانایی های فنی سایر شرکت ها از طریق همکاری، مشاوره یا انعقاد است.
    علاوه‌بر خرید از این‌گونه شرکت‌ها، ادغام، سرمایه‌گذاری مشترک و دریافت لیسانس، از دیگر راه‌های استفاده از فرصت‌های برون‌سازمانی در این شرکت‌ها می‌باشد؛
  • کارآفرینی فرصت‌گرا: در این مرحله به گروه، آزادی عمل بیش‌تری می‌دهند تا بتوانند فرصت‌های درون‌سازمانی و برون‌سازمانی را راحت‌تر پی‌گیری کنند.
    کنترل‌های رسمی سلسله مراتبی از گروه پروژه برداشته می‌شود و محیط کاری آن‌ها به صورت نیمه‌مستقل اداره می‌شود. آنان خود اقدامات، تصمیمات و بودجه خود را مدیریت خواهند کرد و سعی در به نتیجه رساندن پروژه‌های‌شان می‌کنند. البته که این مدل برای بسیاری از شرکت‌ها غیرقابل اعتماد است.

کارآفرینی شرکتی در کنار کارآفرینی سازمانی

کارآفرینی شرکتی در مقابل سازمان کارآفرین

کارآفرینی شرکتی به توانایی سازمان‌ها برای تولید و توسعه نوآوری‌ها، طرح‌های جدید و فرصت‌های کسب‌وکار در داخل سازمان اشاره دارد. این مفهوم به منظور تحریک خلاقیت و نوآوری در سازمان، همچنین ایجاد فضایی پویا و پشتیبانی از ایده‌ها و پروژه‌های کارآفرینانه درون سازمان مورد استفاده قرار می‌گیرد.

این نوع کارآفرینی سازمانی برای بقا، سودآوری و توسعه یک سازمان بسیار مهم است و به این دلیل که اقدامات این مدل کارآفرینی باعث تقویت خلاقیت و نوآوری و همچنین الهام بخشیدن به فرهنگ ریسک‌پذیری می‌شود.

تفاوت کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی شرکتی

کارآفرینی سازمانی و کارآفغرینی شرکتی مفهوم نزدیکی به هم دارند و به رویکردهای مختلف برای تقویت نوآوری و فعالیت های کارآفرینانه در یک زمینه تجاری اشاره دارند. همان‌طور که که آن‌ها شباهت‌های مشترکی دارند، ویژگی‌های متمایزی نیز دارند:

  • کارآفرینی سازمانی اصطلاحی گسترده‌تر است و فعالیت‌های کارآفرینانه در سطوح مختلف یک سازمان را در بر می‌گیرد. اما مدل شرکتی به‌طور خاص بر فعالیت‌های کارآفرینانه در یک محیط شرکتی یا تجاری تمرکز دارد و اغلب هم شامل سرمایه‌گذاری‌های تجاری، محصولات یا خدمات جدید در ساختار شرکت موجود است.
  • همچنین تفاوت‌هایی در اهداف کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی شرکتی نیز وجود دارد؛ در مدل سازمانی هدف پرورش فرهنگ نوآوری و کارآفرینی در کل سازمان است و این به ابتکارات مبتنی بر سود محدود نمی‌شود، بلکه بر بهبود مستمر و سازگاری نیز تمرکز دارد. اما مدل شرکتی هدف اصلی‌اش، ایجاد فرصت‌های تجاری و ارزش جدید برای شرکت است، چه از طریق توسعه محصولات جدید و چه با ورود به بازارهای جدید.
  • علاوه‌براین تمایل به تشویق آزمایش و ریسک‌پذیری در سطوح مختلف درون سازمان در در مدل کارآفرینی سازمانی بیشتر است. در این نوع کارآفرینی فرهنگی پذیرفته می‌شود که شکست را به عنوان یک فرصت یادگیری تحمل می‌کند. اما در مدل کارآفرینی شرکتی در حالی که همچنان نوآوری را ترویج می‌کند، ممکن است رویکرد سنجیده‌تری نسبت به ریسک داشته باشد، زیرا ابتکارات اغلب با استراتژی شرکت و عملکرد نهایی مرتبط هستند.

به‌طور خلاصه، کارآفرینی سازمانی مفهوم گسترده‌تری است که فعالیت‌های کارآفرینانه را در سراسر یک سازمان در بر می‌گیرد، در حالی که کارآفرینی شرکتی به‌طور خاص بر تلاش‌های کارآفرینانه در چارچوب شرکت متمرکز است. هر دو مفهوم اهمیت پرورش نوآوری و ذهنیت فعال در کسب و کار را برجسته می‌کنند.

کارآفرینی سازمانی در مقابل کارآفرینی اجتماعی

کارآفرینی اجتماعی در مقابل کارآفرینی سازمانی

کارآفرینی اجتماعی مفهومی جدیدی است که در چند سال اخیر مورد توجه قرار گرفته است. کارآفرینان اجتماعی افرادی خلاق هستند که برای حل مشکلات بزرگی که جامعه و دولت آن را برطرف نکرده و قادر به حل کردن آن نیز نبودند، تلاش می‌کنند و و ارزش اجتماعی ایجاد می‌کنند.
به عبارت دیگر کارآفرینان اجتماعی با شناخت مسائل و مشکلات اجتماعی، اقتصادی و آموزشی جامعه سعی دارند تا با رویکردی نوآور و خلاق به حل آن‌ها بپردازند. در واقع کارآفرینان اجتماعی در درجه اول با پرداختن به مسائل اجتماعی یا زیست محیطی سروکار دارند و هدف اصلی آن‌ها ایجاد تغییر و تاثیر مثبت در جامعه است.
مثلا:
طرح‌هایی که آب پاکیزه را در کشورهای در حال توسعه فراهم می‌کنند، آموزش را در جوامع محروم ترویج می‌کنند، یا به پایداری محیط‌زیست می‌پردازند، اغلب به عنوان کارآفرینی اجتماعی در نظر گرفته می‌شوند.

کارآفرینی سازمانی اما مفهومی گسترده‌تر از کارآفرینی اجتماعی است که شامل ایجاد و توسعه سرمایه‌گذاری‌ها یا نوآوری‌های جدید در سازمان‌ها، اعم از انتفاعی یا غیرانتفاعی است.
مثلا:
توسعه و راه اندازی یک محصول جدید، ورود به بازارهای جدید یا اجرای فرآیندهای نوآورانه در یک شرکت موجود نمونه هایی از کارآفرینی سازمانی هستند.

می‌توان گفت هدف اصلی کارآفرینی اجتماعی ایجاد تأثیر مثبت اجتماعی یا زیست‌محیطی است، در حالی که در مدل سازمانی، اهدافی از جمله موفقیت مالی و نوآوری مطرح هستند.
علاوه‌براین، کارآفرینی اجتماعی اغلب موفقیت را از نظر تغییرات اجتماعی مثبت می‌سنجد، در حالی که مدل سازمانی ممکن است موفقیت را از طریق معیارهای مالی، سهم بازار یا سایر شاخص‌های عملکرد سازمانی اندازه‌گیری کند.


همچنین کارآفرینان اجتماعی معمولا با تمایل به پرداختن به مسائل اجتماعی یا محیطی برانگیخته می‌شوند، در حالی که کارآفرینان سازمانی ممکن است توسط عوامل مختلفی از جمله سود، رشد یا نیاز به تجدید سازمان هدایت شوند. در مجموع کارآفرینی اجتماعی زیرمجموعه‌ای از کارآفرینی سازمانی است که به‌طور خاص بر ایجاد تغییرات مثبت اجتماعی یا محیطی تأکید دارد.

سخن پایانی

مفهوم کارآفرینی سازمانی از اهمیت بالایی برای توسعه پایدار در کشورهای در حال رشد برخوردار است؛ زیرا که باعث افزایش خلاقیت، نوآوری و چابکی در فرایندهای کسب‌وکاری می‌شود. همچنین مفاهیم بسیاری ذیل این مفهوم قرار می‌گیرند که در چرخه کارآفرینی رکن مهمی هستند.
به طور کلی، کارآفرینی سازمانی طیف وسیعی از منافع را به همراه دارد، از تقویت نوآوری و چابکی گرفته تا بهبود تعامل و انعطاف پذیری کارکنان، که می تواند به طور قابل توجهی به موفقیت بلندمدت یک شرکت کمک کند.

ارسال پاسخ

Your email address will not be published.
Required fields are marked *