داستان وفات یوسف پیامبر(ع)

داستان وفات یوسف پیامبر(ع)

بسیاری از افراد داستان یوسف پیامبر(ع) را دنبال کرده‌اند و از ماجرای به چاه انداخته شدن او توسط برادران ، غلامی یوسف برای زلیخا و تهمت وارد شده به او، زندانی شدن یوسف در مصر و پیشگویی خواب فرعون تا فرمانروا شدن او در مصر خبر دارند. امّا کمتر به داستان عجیب و حیرت‌انگیز پایان زندگی و مرگ یوسف پیامبر پرداخته شده است.

در زمینه داستان‌های تاریخی و مذهبی قصد داریم تا در وبلاگ تودلی‌ها به بیان داستان مرگ یوسف پیامبر(ع) بپردازیم، پس با ما همراه باشید.

واقعه فوت یعقوب نبی(ع) و تاثیر آن بر حضرت یوسف

حضرت یعقوب(ع) برادری داشت که او را ۴۰ سال ندیده بود. حضرت یعقوب تصمیم گرفت تا به دیدار برادر برود. همین که آن دو برادر یکدیگر را زیارت کردند، خداوند به عزرائیل فرمان داد که جان هر دو برادر را بگیرد. یوسف پیامبر(ع) چون این موضوع را شنید تاج پادشاهی از سر برداشت و به بالین پدر و عموی خود رفت.

یوسف مشاهده کرد که دریچه‌ای رو به آسمان باز شده و فرشتگان یعقوب و عمویش را تطهیر کرده و آن‌ها را برای تدفین به سوی بیت‌المقدس می‌برند. یوسف بعد از این ماجرا به شدت غمگین و ناراحت بود وبه خداوند عرضه داشت که پروردگارا جان من را هم مانند عمو و پدرم بگیر.

ملک‌الموت به فرمان خداوند به یوسف نبی فرمود که هنوز زمان سفر آخرت تو نرسیده است و من از آن جهت جان پدر و عموی تو را گرفتم که عمر آن‌ها به پایان رسیده بود.

نامه‌ای تاریخی: نامه‌ای بدون نقطه در زمان قاجار

ترک دنیا و دست به نیایش برداشتن یوسف پیامبر(ع)

بعد از این واقعه یوسف پیامبر به مدت ۲۰ سال در کنار رود نیل به عبادت خداوند پرداخت در حالی که آرزوی پیوستن به پدر واجدادش را داشت. شبی یوسف پدرش یعقوب و پدربزرگش اسحاق نبی را در خواب می‌بیند که به او بشارت می‌دهند تا ۳ شب دیگر به ما خواهی پیوست.

بعد از ۳ روز ملک‌الموت به دیدار یوسف شتافت و به او گفت مدّت عمر تو به سر رسیده است و آبا و اجدادت منتظر دیدار تو هستند. پس یوسف تن خود را تسلیم حضرت حق نمود.

تدفین یوسف پیامبر(ع)

بعد از مرگ یوسف پیامبر، جبرئیل حوله‌ای سفید از بهشت آورد تا یوسف را در درون آن بپیچند. براداران یوسف در حالی که از مرگ برادر اندوهگین بودند او را در حوله پیچیده و در تابوتی از جنس سنگ مرمر سفید قرار دادند.

حضرت یوسف در طول سالیان متمادی آن قدر در بین مردم ارزش و محبوبیت یافته بود که بر سر محل دفن او اختلاف پیش آمد و هر گروهی تمایل داشتند تا او را در محدوده سکونت خود دفن کنند تا از برکات وجود او بهره‌مند شوند. بالاخره تصمیم گرفته شد تا جسد یوسف پیامبر(ع) را در بستر رود نیل دفن کنند تا با استفاده از آب رودخانه همه از وجود او برخوردار شوند.

آشنایی با ملکه نور جهان به عنوان اولین سیاستمدار فمنیست جهان

شکافتن قبر یوسف نبی توسط حضرت موسی(ع)

جنازه حضرت یوسف(ع) به مدت ۴۰۰ سال در بستر رود نیل مدفون بود. تا اینکه حضرت موسی(ع) و قومش تصمیم گرفتند از مصر مهاجرت کنند. امّا مدّتی بود که ماه در آسمان پدیدار نمی‌شد و مسیریابی برای موسی و پیروانش را سخت کرده بود.

موسی به خداوند گفت: که چرا ماه را از ما دریغ کرده‌ای؟ خداوند فرمود: شما بایستی استخوان‌های یوسف را از بستر رود نیل خارج کرده و با خود به بیت‌المقدس ببرید و در آن جا دفن کنید. خداوند فرمود که محل دقیق قبر یوسف پیامبر(ع) را پیرزنی می‌داند، بهتر است از او سئوال کنید.

موسی(ع) از پیرزن محل دفن را سئوال کرد. پیرزن گفت به سه شرط محل دفن جسد یوسف پیامبر را به تو می‌گویم:

  1. من را جوان و شاداب گردانی
  2. من را به همسری خود برگزینی
  3. در جهان آخرت من همنشین تو باشم

موسی شرایط پیرزن را پذیرفت و از مکان جسد یوسف آگاهی پیدا کرد. پس خداوند ماه را دوباره به آسمان مصر برگردانید تا یهودیان بتوانند از مصر مهاجرت کنند.

مهاجرت یهودیان و انتقال جسد یوسف پیامبر(ع) به بیت المقدس

مقبره یوسف نبی
مقبره یوسف نبی

هنگامی که موسی وپیروانش از دست فرعون می‌گریختند، به رود نیل زدند و نیل به فرمان خداوند برای آن‌ها گشوده شد و آن‌ها با قبر یوسف(ع) مواجه شدند. آن‌ها استخوان‌های یوسف پیامبر را از قبر خارج کرده و با خود به فلسطین بردند و در کنار یعقوب و عمویش دفن نمودند.

هم‌اکنون در ۶ فرسنگی بیت‌المقدس مکانی به نام قدس خلیل وجود دارد که مقبره یوسف پیامبر(ع) در آن قرار گرفته است.

ارسال پاسخ

Your email address will not be published.
Required fields are marked *